آموزش زبان انگلیسی



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد مراقبت از خودرو نظیر تنظیم موتور، تنظیم آب و روغن، تنظیم فرمان، لاستیک و چرخ ها، باطری خودرو و . ارائه گردیده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



 

1- موتور تنظیم نیست. چرا نمی دهی تنظیمش کنند؟

The engine is not tuned/ is idle. Why don’t you have it tuned up?


 

2- روغن کم است. بهتر است مقداری ( روغن) اضافه کنی.

You’re low on oil. You’d better add some.


 

3- این روغن موتور برای تابستان زیادی رقیق است. روغن غلیظ تری لازم داری.

This motor oil is too thin for summer. You need thicker oil.


 

4- ضد یخ ریخته ای؟

Have you put in anti- Freeze?


 

5- آب رادیاتور کم است. کمی آب داخل آن بریز.

You’re low on water./ The water level is low. Put in some water.


 

6- تسمه پروانه پاره شده است.

The fan belt is broken/ snapped.


 

7- فرمان(چرخ ها) می زند. باید بدهم چرخ های جلو را بالانس کنند.

The wheels wobble. I must get / have the front wheels balanced.


 

8- اتومبیل لاستیک سابی دارد. باید بدهی میزان فرمان کنند.

There’s too much wear on tries. You must get/have the wheels aligned.


 

9- لاستیک ها صاف است. بهتر است عوض شان کنی.

The tires are bald. You’d better have/ get them replaced.


 

10- می توانی بدهی لاستیک ها را روکش کنند.

You can have/ get the tires retreaded/recapped.


 

 

11- لاستیک هایت کهنه اند.

Your tires are worn.


 

12- لاستیک های روی پدال و لاستیک های کف اتومبیل کهنه اند.

The pedal pads and the floor mats are worn out.


 

13- واتر پمپ چکه می کند.

The water pump is leaking.


 

14- می توانی تسمه پروانه را کمی سفت کنی؟

Can you tighten the fan belt a little?


 

15- باطری خشک است. کمی آب مقطر توی آن بریز.

The water in the battery has dried up. Put some distilled water in it.


 

16- این روغن ترمز برای اتومبیل تو مناسب نیست.

This brake fluid is not suitable for your car.


 

17- اتومبیلت پولیش لازم دارد.

Your car needs polishing.


 

18- چادر اتومبیل را بکش.

Pull the cover over the car./ Put the cover on the car.


 

19- چراغ ها را خاموش کن. باطری خالی می شود.

Turn off the lights. It drains the battery.


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد انواع کیک و شیرینی ها، خرید کیک و شیرینی، میل نمودن کیک و مکالمات رایج دیگر در این زمینه ارائه شده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



1- چه نوع کیکی میل دارید؟

What kind of cake would you like?


 

2- ما فقط کیک خامه ای و کیکی شکلاتی داریم.

We have got only cream cake and chocolate cake.


 

3- بیسکویت/ نان خامه دارید؟

Have you got cookies/éclair?


 

4- انواع زیادی از شیرینی ها را داریم.

We have a large collection of pastries.


 

5- کیک تازه داریم.

We have freshly baked cakes.


 

6- لطفاً دو تکه کیک برایم بیاورید.

Please bring me two slices/pieces of cake.


 

7- اون کیک بزرگه خیلی وسوسه انگیزه.

That big cake looks very tempting.


 

8- بیا آن کیک بزرگ را سفارش دهیم و چهار قسمتش کنیم.

Let’s order that big cake and cut it into quarters.


 

9- اشتباه می کنی. رویه کیک وسوسه انگیزه. مطمئنم اونقدر که به نظر میرسه خوشمزه نیست.



You are making a mistake. The icing is tempting. I am sure the cake is not as delicious as it looks.



 

10- من شیرینی دانمارکی را ترجیح می دهم.

I prefer Danish pastry.


11- لطفاً برای من کیک کشمشی بیاورید.

Please bring me raisin/ currant cake.


 

12- می خواهم روی کیکم خامه باشد.

I’d like my cake to have cream on top.


 

13- لطفاً این کیک را عوض کنید. رویش کمی سوخته است.

Please change this cake. It’s a bit burnt on top.


 

14- این کهنه است. نمی توانم آن را بخورم.

It’s stale. I can’t eat it.


 

15- به به، این کیک خیلی خوشمزه است.

Yum! This cake is absolutely delicious /yummy.


 

16- مادرم گاهی مثل این کیک را در خانه می پزد.

My mom sometimes makes / bakes a cake like this at home.


 

17- کیک گردویی را به کیک بادامی ترجیح می دهم.

I prefer walnut cake to almond cake.


 

18- می توانی یک تیکه دیگر کیک بخوری؟

Can you manage another piece of cake?


 

19- تا خرخره کیک شکلاتی خورده ام.

I am stuffed to the gills with chocolate cake.


 

20- ممنون. به اندازه کافی خورده ام.

Thank you; I have had enough.

 

21- بلند شو و خرده های کیک را از روی شلوارت بتکان.

Stand up and brush the cake crumbs off your pants.




در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد نکات اساسی در نوشتن آدرس، ترجمه عبارات تخصصی، مثال و نمونه آدرس، پرسیدن آدرس، آدرس دادن به صورت شفاهی و نوشتاری و . ارائه گردیده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



نکات:

1- نوشتن آدرس در زبان انگلیسی برعکس فارسی است، یعنی آدرس از نام شروع و به کشور ختم می شود. ترتیب آن به صورت زیر است:

نام شخص – واحد – پلاک – کوچه – خیابان – منطقه – نام شهر – نام کشور

2- در نوشتن اسامی خاص و عبارات دقت شود. این اسامی ترجمه نمی شود، برای مثال عبارت برج سفید را به صورت white tower ترجمه نمی کنند بلکه به صورت Borje Sefid نوشته خواهد شد.

3- شماره تلفن و کدپستی نیز در انتهای آدرس قید می شود. برای مثال یک شماره تلفن در تهران به این صورت نوشته می شود 00982188888888در این نمونه کد ایران با 00و یا +مشخص می شود و پس از آن کد شهر بدون 0ذکر می گردد.

4- در هنگام وارد نمودن آدرس در فرم ها، در برخی موارد نام کشور، شهر، شهرستان و کد پستی در کادرهای مجزایی تعبیه شده است. همچنین در برخی موارد آدرس به دو بخش Address Line 1و Address Line 2تقسیم شده است که در گزینه 1 قسمت اصلی آدرس و در گزینه 2، ادامه آدرس آورده می شود.

5- برای نوشتن آدرس به زبان انگلیسی از مخفف های عبارات نظیر St, Ave, Sq, …استفاده می شود و از نوشتن عبارت کامل Street, Avenue, Square, …خودداری می گردد. همچنین پس از تمامی اسامی مخفف نقطه گذاشته می شود.

6- برای نام کشور، تمامی آن با حروف بزرگ نوشته می شود.

7- حرف اول تمامی اسامی خاص و مخفف شده با حروف بزرگ نوشته می شود.

8- در خصوص کاما و نقطه دقت شود که کاما یا ویرگول به آخرین حرف کلمه چسبیده است و پس از آن با یک فاصله، کلمه بعدی آورده می شود. نقطه هم به آخرین حرف از آخرین کلمه خواهد چسبید.


ترجمه اصطلاحات و عبارات اساسی:

واحد: Unit

طبقه: Floor

شماره (پلاک): No

کوچه: Alley

خیابان: St

محله(کوی): Quarter

بلوار: Blv

خیابون فرعی: Stop Street

میدان: Sq

بزرگراه:   Free Way – High Way = Hwy

بعد از: After

قبل از: Before

جاده: Rd

خیابان بزرگ: Ave

روبروی: in front of

جنب(نزدیک): Near

گوشه: at the corner of

نبش: Next to the

طبقه اول: First Floor

طبقه همکف: Ground Floor

ابتدای: First of

انتهای: End of

بن بست: Dead End

ساختمان: Building

سه­ راهی: Junction

چهارراه: Crossroad

تقاطع: Intersection

ورودی: Entrance

فلکه (چهارراه فلکه اى ،دورزننده ،غیرمستقیم): roundabout

مجتمع مسی: residential complex

 

چند مثال:

مثال1: بزرگراه نیایش – خیابان سعادت آباد – میدان کاج – خیابان کارگر شمالی – خیابان مرتضوی – بلوار صالحی – کوچه درختی – پلاک

22

No 22, Derakhti Alley, Salehi Blv, Mortazavi St, North Kargar St, Kaj Sq, Saadat Abad Av, Niayesh Highway


 

مثال2: تهرانپارس – خیابان نوروزی – بعد از چهار راه تیرانداز – خیابان 160 غربی – پلاک 12 – واحد

5

Unit 5, No 12, West 160 St, after Tirandaz Cross, Hojr ebne oday Ave, Tehran Pars


 

مثال 3: خیابان ولیعصر، خیابان یاسری، روبروی پارک یاس، کوچه چهارم، پلاک 18، طبقه 2، واحد

5

Unit 5, Floor 3, No 18, 4th Alley, in front of Yas Park, Yaseri Ave, Valiasr Ave

 

مثال 4: یوسف­آباد – خ سید جمال الدین اسدآبادی – خ 25 پ 51 طبقه 3 واحد

7

Unit 7, Floor3, No 51, 25st St, Jamalodin Asad Abadi Av, Yusef Abad

 

مثال 5: بلوار توحید ، نرسیده به خیابان غدیر ، کوچه ی شاهد ، ساختمان نگار ، طبقه 2 ، واحد 12


Unit 12 - Flat 2 - Negar Bldg - Shahed Alley - Before Ghadir St - Tohid Blvd

 

بیان شفاهی آدرس:


برای بیان شفاهی آدرس نیز ممکن است از عبارت زیر استفاده گردد.

الف- پرسیدن آدرس به صورت شفاهی:

 

چطور می تونم به خیابان اصلی برسیم؟

How do I get to Main Street

 

نزدیک ترین پمپ بنزین کجاست؟

Where is the closest gas station?

 

می تونید به من بگید که مرکز موبایل کجاست؟

Can you tell me where the Mobile Centeris?

 

دنبال خیابان دوازدهم هستم

I’m looking for 12th Street.

 

آیا شما اهل این طرفا هستی؟

Are you from around here?

 

ب- آدرس دادن به صورت شفاهی:

ساده ترین راه/ سریع ترین راه/ بهترین راه این است که .

The easiest/ quickest/ best way is to…

 

به سمت (راست، چپ، پاییت، بالا) بروید

Go + direction (right, left, down, up, through)

 

جاده (نام جاده) را بگیرید و .

 take + road name

 

به راست/ چپ بپیچید


بهترین راه این است که به سمت راست در بلوار پارک بپیچید.


 The easiest way is to go right on Park Avenue.


 

سریع ترین راه این است که خیابان شماره 1 را بگیرد و ادامه دهید.

The quickest way is to take Road Number 1.


 

جاده شماره 1 را 10 دقیقه ادامه دهید.

 Stay on Route 1 for about ten minutes.


 

وقتی به . رسیدید به . بروید

when you get to…go… 


 

پیاده حدودا 10 دقیقه راه هست.

 It’s about a five minute walk.


 

با اتوبوس حدودا 20 دقیقه راه هست.

 It’s about a twenty minute bus ride.


 

یک ساعت بزرگ سمت راست خواهید دید.

You will see a large clock on the right.


 

پمپ بنزین را رد می کنی

You will pass a gas station.


 

سر چراغ بعدی بپیچ به راست

At the next traffic lights turn…


 

دنبالم بیا، من راه را نشانت می دهم

Follow me. I’ll show you the way.

turn + right/left


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد عبارات کاربردی برای تشکر کردن، پاسخ دادن به تشکر در موقعیت های رسمی و غیر رسمی ارائه گردیده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



برای تشکر کردن در موقعیت های دوستانه و غیر رسمی از Thanks(مرسی، ممنون) و یا Thanks a lot(خیلی ممنون) استفاده می شود. در پاسخ کلمات ساده ای مانند  Sure، Ok  و یا anytime به کار می رود.


رایج ترین عبارت برای تشکر کردن که در تمامی موقعیت ها از جمله دوستانه، رسمی و عادی می توان از آن استفاده نمود، عبارت Thank youمی باشد. در پاسخ به Thank youمی توان با توجه به موقعیت از عبارت Sure/ Ok  در موقعیت دوستانه و غیر رسمی و یا You’re welcomeدر موقعیت های هم دوستانه و هم رسمی استفاده کرد.

در موقعیت های رسمی تر می توان از عبارت Thank You very Muchبه معنای بسیار متشکرم استفاده نمود که در پاسخ عباراتی نظیر You’re Welcomeبه معنای خواهش می کنم و یا Don’t mention itبه معنای مهم نیست و یا It was my pleasureبه معنای خوشحال شدم به کار می رود.

در انگلیسی امریکن علاوه بر عبارات فوق، از جملات زیر نیز برای تشکر کردن استفاده می شود.

 

I appreciate it.

I’d appreciate it.

I really appreciate it.

به معنای متشکرم و ممنونم.

 

شاید بتوان عبارت فوق را از رایج ترین عبارت ها برای تشکر کردن در انگلیسی امریکایی محسوب نمود.

از عبارات زیر نیز می توان برای تشکر کردن در برخی موقعیت ها استفاده نمود.

 

I really appreciate your help

واقعا از کمکتان متشکرم.

 

I really appreciate your concern

واقعا از توجه تان متشکرم.


رایج ترین پاسخ به تشکر در انگلیسی امریکن نیز عبارت You’re welcomeبه معنای خواهش می کنم است که در موقعیت های رسمی و غیر رسمی به کار می رود. برخی دیگر از جملاتی که در پاسخ به تشکر کردن مورد استفاده قرار می گیرند، عبارت است از:

 

No problem.

مهم نیست (خواهش می کنم) - دوستانه

 

Oh, it was nothing.

چیزی نبود/ کاری نکردم.

 

I’m glad I could help.

خوشحالم که توانستم کمکی کرده باشم.

It was my pleasure.

خوشحال شدم - رسمی

 

Don’t mention it.

خواهش می کنم (حرفش را نزن) - رسمی


در نامه نگاری رسمی و اداری و یا در موقعیت های رسمی از عبارات زیر می توان استفاده نمود:

 

I’d like to thank my teachers for their su[[ort and encouragement.

میل دارم از معلم هایم به خاطر حمایت ها و تشویق هایشان تشکر کنم.


 

we would like to express our appreciation (gratitude) for your selfless efforts.

میل داریم مراتب امتنان خود را به خاطر زحمات بی شائبه شما ابراز کنیم.


چند مثال:

1.

A: Thank you so much for lending me your car.


A: ممنونم از اینکه ماشینت را به من امانت دادی

B: فراموش کن. چیز مهمی نبود

B: Forget it. It was nothing.



 

2.

A: Thank you for your time

B: You’re Welcome

A: بخاطر وقتی که گذاشتید ممنونم

B: خواهش می کنم

 

3.

A: Can you give me a ride home?

B: Sure.

A: Oh. Thanks a lot.

B: No Problem

A: میتونی مرا برسانی منزل؟


B: حتما / البته

A: خیلی ممون

B: خواهش می کنم

 

4.

A: I really appreciate your help

B: Please don’t mention it. I’m glad I could help.


A: بخاطر کمک خیلی ممونم.


B: خواهش می کنم. خوشحالم که توانستم کمکی کرده باشم.

 

5.

A: You’ve been very helpful. Thanks a lot.

B: You’re most welcome.

A: خیلی کمک کردی. خیلی ممنون.


B: فراموش کن، چیز مهمی نبود.

 

I’m grateful to you for all the things you have done for me.

به خاطر تمام آنچه که برایم انجام داده اید از شما سپاسگذارم.

 

همچنین در پایان نامه های اداری و رسمی استفاد از عبارت زیر مرسوم است.

 

Thanking you in anticipation.

قبلا از زحمات / توجه شما متشکریم.


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد مشکلات یادگیری زبان، مهارت های زبانی، مکالمه، یادگیری عبارات و اصطلاحات، مطالعه زبان انگلیسی و . ارائه گردیده است.



1- میخواهم انگلیسی را روان  صحبت کنم.

I want to speak English Fluently.

 

2- میخواهم ابتدا مکالمات روزمره را یاد بگیرم.

I want to learn everyday conversations first.

 

3- من انگلیسی را برای کارم/در سهایم /مسافرت نیاز دارم.

I need English for my job/ my studies/ traveling …

 

4- مشکل اصلی مت مکالمه و درک شنیداری است.

My main problems are speaking and listening comprehension.

 

5- میخواهم لغات و اصطلاحات بیشتری یاد بگیرم.

I want to learn more vocabulary and idioms.

 

6- میخواهم انگلیسی بازرگانی را یاد بگیرم.

I want to learn business English.

 

7- باید اصطلاحات محاوره ای (خیابانی) بیشتری یاد بگیرم.

I need to learn more slang.

 

8- در مکالمه و نگارش، اشتباهات گرامری دارم.

I make grammatical mistakes in speaking and writing.

 

9- فیلم ها یا اخبار تلویزیون را نمی فهمم.

I don’t understand the movies or the news on TV.

 

 10- به تعداد کافی اصطلاح بلد نیستم.

I don’t know enough idioms.

 

11- دوست دارم انگلیسی را با لهجه خوب صحبت کنم.

I like to speak English with a good accent.

 

12- حس می کنم دارم انگلیسی را فراموش می کنم

I feel I’m beginning to lose my English.

 

13- حرف های افراد انگلیسی زبان را درک نمی کنم.

I don’t understand English – Speaking people.

 

14- لغات زیادی بلدم ولی نمی توانم منظورم را به انگلیسی بیان کنم.

I know lots of words but I can’t express myself in English.

 

15- نمی توانم به تنهایی زبان یاد بگیرم. لازم است کسی مرا وادار کند.

I can’t learn English by myself. I need someone to push me.

 

16- معلمم عالی است، خودم به قدر کافی کار نمی کنم.

My teacher is great. I don’t do enough work myself.

 

17- میخواهم متون علمی به زبان انگلیسی را بخوانم و بفهمم.

I want to read and understand scientific text in English.

 

18- میخواهم در امتحانات بین المللی مانند تافل یا آیلتس قبول شوم.

I want to pass international exams like the TOEFL or IELTS.

 

19- بیشتر زبانم را با مطالعه شخصی یاد گرفته ام.

I’ve learned most of my English by self-study

 

20- از هنگامی که به کلاس شما آمدم، زبانم خیلی پیشرفت کرده است.

My English has improved a lot since I joined your class.

 

21- مدتی است ارتباطم با انگلیسی قطع شده است.

I’ve lost touch with English for a while.

 

22- لازم است زبان انگلیسی ام را مرور کنم (تجدید مهارت)

I need to brush up my English.

 

23- من باید وقت بیشتری بگذارم و بیشتر کار کنم.

I must put in more time and effort.

 

24- میخواهم بتوانم راجع به مسائل مختلف به زبان انگلیسی بحث کنم.

I want to be able to discuss different matters in English.

 

25- میل دارم بتوانم افکار و نظراتم را به انگلیسی بیان کنم.

I’d like to be able to express my ideas and information with people in English.

 

26- نیاز دارم با مشتری های خارجی مان انگلیسی صحبت کنم.

I need to speak English with our foreign customers.

 

27- لازم است مکاتبات خارجی را به انگلیسی انجام دهم.

I need to handle foreign correspondence in English.

 

28- وقتی انگلیسی صحبت می کنم، لغت کم می آورم.

When I speak English, I fall short of vocabulary.

 

29- هنگامی که متنی را میخوانم مفهوم کلی آن را نمی فهمم اگرچه معنی همه لغات را به تنهایی بلدم.

When I read a text, I can’t get the general meaning although I know the meaning of the single words.

 

30- گاهی اوقات مردم حرف های مرا درک نمی کنند زیرا لغات را غلط تلفظ می کنم.

People sometimes don’t understand me because I mispronounce the words.


 

- درخواست کردن در موقعیت های دوستانه، اغلب به صورت امری مطرح می شود و در آخر جمله  "will you?" اضافه می گردد.

Turn down the music, will you?

صدای موسیقی را کم کن، لطفا

 

Pick up your things, will you?

کتابهایت را سرجایش بگذار

 

- در پاسخ می توان عبارات زیر را به کار برد:

Ok، Sure، Yeah Ok

 

- رایج ترین عبارتی که برای خواهش کردن در موقعیت های دوستانه و غیر رسمی به کار می رود معمولا عبارت Can you? است. مثال:

 

Can you turn up the TV (please)?

می توانی صدای تلویزیون را زیاد کنی؟

 

Can you lead me a couple of dollars until tomorrow?

می توانی فردا چند دلار به من قرض بدهی؟

 

- اگر بخواهیم خواهش کسی را در یک موقعیت دوستانه رد کنیم ابتدا عبارت Sorry I can’t را گفته و سپس دلیل خود را ذکر می کنیم.

مثال:

Mother: David, put that dictionary away, will you?

Son: Sorry Mom. I can’t. I’, using it

مادر: دیوید، آن دیکشنری را سرجایش بگذار.

پسر: متأسفانه نمی توانم مادر. دارم از آن استفاده می کنم.

 

- برای خواهش کردن در موقعیت های رسمی تر اغلب از عبارت ""Could you.?   استفاده می شود.

مثال:

Could you show me the way to Hiliton Hotel (please)?

میشه لطفا آدرس هتل هیلتون را به من بدهید؟

 

- نکته مهم: همواره می توان از " "can you … ? برای خواهش دوستانه و از" "could you برای خواهش کردن در موقعیت های رسمی استفاده نمود و در اغلب موارد نیاز شما را برآورده خواهد ساخت.

 

- عبارت های " "will you … ? و would you …? "" تقریبا معادل "could you …? "  است و در موقعیت های رسمی به کار می روند.

مثال:

Would you help me with this application form (please)?

ممکن است لطفا در پر کردن این تقاضانامه به من کمک کنید؟

 

- برای دادن پاسخ منفی به خواهش های رسمی اغلب عبارت I’m afraid I can’t."  " (متأسفانه نمی توانم) گفته می شود و پس از دلیلی ذکر می شود.

مثال:

A: Could you give me a ride home?

B: I’m afraid I can’t. My car is in the garage.

ممکن است لطفا مرا به خانه برسانید؟

متأسفانه نمی توانم. ماشینم در تعمیرگاه است.

 

- یکی از مهمترین عبارت هایی که برای خواهش کردن در موقعیت های رسمی رایج است عبارت  "would you mind … ? " (به معنای بی زحمت) می باشد. توجه شود که بعد از فعل mind" "  شکل ing افعال به کار می رود.

مثال:

Would you mind putting out your cigarette?

بی زحمت / لطفا سیگارتان را خاموش کنید.

 

- نکته: به هنگام استفاده از  "would you mind … ?"   اگر قصد پذیرفتن خواهش را داشته باشیم ، باید از از عبارت های منفی مانند "Not at all" استفاده نمود و به کار بردن عبارت هایی نظیر "  " Yes, I would و  یا " "Yes, of course و نظایر آن غلط و غیر مودبانه می باشد. برای پاسخ منفی و یا رد این درخواست می توانیم از عبارت هایی مودبانه نظیر    " I’m afraid I can’t"استفاده نمود.

مثال:

A: would you mind helping me with the cleaning?

زحمتی نیست که در نظافت کمکم کنید.

پاسخ مثبت:

 No, Not at all

نه اصلا/ ابدا

                    

پاسخ منفی:

I’m afraid I can’t. I have to rush to my class

متأسفانه نمی توانم. ناچارم با عجله بروم کلاس

 

 

- برخی دیگر از عبارت هایی که در خواهش های رسمی به کار می روند عبارت است از:

مثال:

Do you think you could help me with my exams?

فکر می کنی می تونی در مورد امتحاناتم به من کمک کنی؟

 

I wonder/ was wondering if you could speak to the boss about my proposal.

می خواستم بدونم میشه (خیلی خوب میشد) در مورد پیشنهاد من با رئیس صحبت کنید؟

 

Would it be possible for you to put off our exam date?

ممکن است تاریخ امتحان ما را عقب بیاندازید؟

 

- کاربرد عبارت های رسمی فقط محدود به موقعیت های رسمی نمی باشد، گاهی ما از دوستان یا نزدیکان خود خواهش بزرگی می کنیم که انجام آن چندان آسان نیست. در این حالت گوینده از عبارت های رسمی تر استفاده می نماید.

مثال:

Dad, do you think you could buy me a laptop? I really need one

پدر، فکر می کنی بتوانی یک لپ تاپ برایم بخری؟ واقعا یکی لازم دارم.



ساده ترین عبارت برای عذرخواهی کردن " "Sorry!یا "  به معنی"I’m Sorry!(معذرت می خواهم) می باشد که در موقعیت های دوستانه و غیر رسمی به کار می رود. در پاسخ می توان عبارات زیر را مورد استفاده قرار داد:

It’s Ok. / never mind

اشکالی ندارد / عیبی ندارد / مهم نیست

 

عبارات دیگری که در مکالمه برای عذرخواهی مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از:

I’m Really Sorry.

واقعا متأسفم

 

I’m Awfully Sorry

خیلی متأسفم

 

I’m really awfully sorry

خیلی خیلی متأسفم (شکل قوی تری برای عذرخواهی)



در پاسخ عبارت های فوق می توان از جملات زیر استفاده نمود:

It’s Ok.

اشکالی ندارد / عیبی ندارد

 

It doesn’t matter.

اشکالی / مانعی ندارد

 

These things happen

این چیزها پیش میاد


در موقعیت های رسمی تر و یا در مکاتبات از عبارت های زیر استفاده می شود:

My apologies

عذر می خواهم / پوزش می طلبم

 

Please accept my apologies

لطفا عذرخواهی مرا بپذیرید

 

I owe you an apology

لطفا عذرخواهی مرا بپذیرید

 

Please accept my/ our apologies for the delay

لطفا عذرخواهی مرا / ما را به خاطر تأخیر بپذیرید.


رایج ترین پاسخ به عذرخواهی بالا عبارت It doesn’t matter""  (مانعی ندارد / اشکالی ندارد) می باشد.

 

در موقعیت های رسمی و گاهی دوستانه یا به شوخی بین دوستان پاسخ زیر به کار می رود.

 

Ok. Your apology is accepted

عذرخواهیتان پذیرفته شد.


چند مثال برای موقعیت های غیر رسمی و دوستانه:

1.

A: I’m sorry for losing your book.

B: never mind!

A: ببخشید که کتابتو گم کردم

B: عیبی نداره / مهم نیست


2.

A: I’m sorry I’m late

B: it doesn’t matter. Come in and sit down

A: ببخشید دیر کردم

B: اشکالی نداره. بیا تو و بنشین


3.

A: I’m really sorry I broke you vase.

B: It’s ok. These things happen.

A: واقعا متأسفم گلدانت را شکستم

B: عیبی نداره. این چیزا پیش میاد


4.

A: I’m sorry for being rude yesterday.

B: it doesn’t matter. I understand.

A: ببخشید دیروز بی ادبی کردم

B: اشکالی نداره. درک می کنم


چند مثال برای موقعیت های رسمی:

 

5.

A: I’m awfully sorry.

B: It’s OK.

A: خیلی متأسفم.

B: مهم نیست.


6.

A: I think I owe you an apology.

B: Never mind. Forget about it.

A: فکر کنم یک معذرت خواهی به شما بدهکارم

B: مهم نیست. فراموشش کن


7.

A: I apologize for my rudeness. It’ll never happen again.

B: OK. Your apology is accepted.

A: به خاطر بی ادبی ام معذرت می خواهم. دیگه هیچ وقت تکرار نمیشه

B: بسیار خوب. معذرت خواهی ات پذیرفته شد.


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد آب و هوا، باد، طوفان، گردباد، آفتاب، مه، رطوبت، درجه هوا، سرما و گرما و . ارائه شده است.




برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



1- امروز باد می وزد.


It’s windy today.

 

2- باد سردی می وزد.

A cold wind is blowing.

 

3- این باد تا استخوان نفوذ می کند.

This wind cuts like a knife.

 

4- باد در میان درختان زوزه می کشد.

The wind is howling through the trees.

 

5- هوا طوفانی است.

It’s stormy.

 

6- طوفان دیشب خسارات فراوانی ببار آورد.

The storm last night did a lot of damage.

 

7- وقتی طوفان شروع شد داشتی چکار می کردی؟

What were you doing when the storm broke out?

 

8- گردباد طوفانی است که می چرخد.

A tornado is a whirling storm.

 

9- (منظور اسامی دیگر گردباد است.)

A tornado is also called a twister or a whirlwind.


10- منظور انواع دیگر گردباد است.

A hurricane, a cyclone and typhoon are other types of whirlwinds.

 

11- دیدن جاده به علت طوفان شن غیر ممکن بود.

It was impossible to see the road because of the sandstorm.

 

12- کلیه پروازها به علت بوران/ کولاک کنسل شده است.

All flights have been canceled due to the snowstorm.

 

13- آفتاب در حال تابیدن است.

The sun is shining brightly.

 

14- من عاشق نور آفتابم.

I love sunshine.

 

15- دوست داری زیر آفتاب دراز بکشی؟

Do you like lying in the sun?

 

16- اگر بیشتر زیر آفتاب بمانی، آفتاب سوخته می شوی.(منظور حالتی است که پوست بدن به علت تماس بیش از حد با نور آفتاب ورم می کند یا تاول می زند.(

If you stay in the sun longer, you’ll get sunburned.



17- آفتاب سوخته (برنزه) شده ای. کنار دریا بوده ای؟

You are suntanned. Have you been at the seaside?

 

18- روزی نیم ساعت حمام آفتاب می گیرم.

I sunbathe for half an hour every day.

 

19- دیروز هوا بقدری گرم بود که آفتاب زده شدم.

It was so hot yesterday that I had a sunstroke.

 

20- هوا مه آلود است.

It’s foggy. It’s misting.

 

21- مه غلیظی هست. بیش از چند متر جلوتر را نمی توانم ببینم.

There’s a thick fog/mist. I can’t see more than a few meters ahead.

 

22- مه دید را کاهش می دهد.

Fog reduces visibility.

 

23- به علت مه غلیظ دید کم است.

Visibility is low because of a dense fog.

 

24- در مه باید از نور پایین استفاده کنید.

You should use low beams in the fog.

 

25- مه از ذرات بسیار ریز آب تشکیل شده که در ارتفاع پایین در هوا معلق می مانند.

Fog is made up of tiny particles of water that hang low in the air.

 

26- مه رطوبت را افزایش می دهد.

increases humidity/ moisture.

 

27- دیشب یخبندان شدیدی داشتیم.

We had a hard frost last night.

 

28.اینجا زمستان ها سرمازدگی زیاد است.

Frostbite is common here in the winter.

 

 

29- زمستان گذشته انگشتان پایم، دچار سرمازدگی شد.

My toes were /got frostbitten last winter.

 

30- انگشتان پایش از شدت سرما سیاه شد/ یخ زد.

His toes turned blue/were frozen solid because of the extreme cold.

 

31- از تمام پشت بام ها قندیل های یخ آویزان است.

There are icicles hanging from all roofs.

 

 

32- امروز صفر درجه سانتیگراد است.

It’s 0C (Zero degrees centigrade) today.

 

33- دیروز 2 درجه زیر صفر بود.

It was 2 degrees below zero yesterday.

 

34- فردا یک درجه بالای صفر خواهد بود.

It will be 1 degree above zero tomorrow.

 

35- صفر درجه سانتیگراد نقطه انجماد آب است.

0C is the freezing point of water.

 

36- صد درجه سانتیگراد نقطه جوش آب است.

100 C is the boiling point of water.

 

37- پس از برف درجه حرارت ده درجه پایین رفت.

The temperature dropped (by) ten degrees after the snow.

 

38- صفر درجه سانتیگراد مساوی 32 درجه فارنهایت است.

0 C equals 32 Fahrenheit.

 

39- واژه دیگر برای سانتیگراد، سلسیوس می باشد.

Another term for Centigrade is Celsius.

 

40- شما در کان از کدام مقیاس استفاده می کنید، سانتیگراد یا فارنهایت؟

Which scale do you use in your country, Celsius or Fahrenheit?


41- دماسنج روی دیوار پنج درجه سانتیگراد را نشان می دهد.

The thermometer on the wall shows 5 C (five degrees Celsius).

 

42- هوا در شهر من خیلی مرطوب است مخصوصا در تابستان.

It’s very humid/damp/moist in my city specially in the summer.

 

43- در ساحل دریا میزان رطوبت بالاست.

The humidity/ saturation /moisture is very high on the coast.

 

44- رطوبت گرما را بدتر می کند.

Saturation makes heat worse.


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی علاقمندی های افراد از جمله موسیقی، عکاسی، نقاشی، خطاطی، ورزش، سرگرمی و . ارائه شده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.




موسیقی Music


1- سرگرمی من موسیقی است.

My hobby is music.


 

2- موسیقی دلخواه من موسیقی کلاسیک است ولی به جاز و موسیقی پاپ نیز علاقمندم.


My favorite kind of music is classical music, but I also like jazz and pop music.


 

3- هیچ سازی را می توانی بنوازی؟

Do/ Can you play any (musical) instrument?

 

4- بله می توانم پیانو/ ارگ/ ویولن/ گیتار/ ترمپت/ ساکسفون/ طبل. بنوازم.


Yes, I can play the piano/the organ/the violin/ the guitar/the trumpet/ the saxophone/the drum….

 

5- مجموعه ای از صفحات موسیقی دارم.

I have a collection of records.

 

6- عاشق آثار بتهوون و موتسارت هستم.

I love the works of Beethoven and Mozart.

 

7- تمام سمفونی های بتهوون را دارم.

I have all Beethoven’s symphonies.


عکاسی  Photography


 

8- سرگرمی دلخواه من عکاسی است.

My favorite Pastime is Photography.

 

9- من عکاس آماتور هستم.

I am an amateur photographer.

 

10- دو تا دوربین عکاسی خوب و مقدار زیادی تجهیزات عکاسی دارم.

I have two good cameras and a lot of photography equipment.

 

11- در خانه ام تاریک خانه کوچکی دارم.

I have a small darkroom in my house.

 

12- می توانم خودم فیلم ها را ظاهر و چاپ کنم.

I can develop and print the films myself.

 

13- حتی می توام عکس ها را بزرگ کنم.

I can even enlarge the pictures.

 

14- انواع عدسی ها و فیلترها را دارم.

I have a variety of lenses and filters.

 

15- کلی پول خرج عکاسی می کنم.

I spend quite a lot of money on Photography.

 

16- عکاسی سرگرمی نسبتا گرانی است.

Photography is a pretty expensive hobby.


نقاشی و خطاطی  painting & calligraphy


17- سرگرمی مورد علاقه من نقاشی است.(Drawing نقاشی بدون رنگ و Painting نقاشی با رنگ است.)

My favorite hobbies are drawing and painting.

 

18- هم رنگ و روغن کار می کنم و هم آبرنگ.

I do both oil painting and water colors.

 

19- مینیاتور هم می کشم.

I also do miniature.

 

20- می توانید بعضی از کارهای مرا در آتلیه ام ببینید.

You can see some of my works in my studio.

 

21- اینجا تعدادی پرتره، منظره و طرح های دستی من هست.

Here are some of my portraits, landscapes and sketches.

 

22- به خوشنویسی هم علاقمندم.

I’m also interested in calligraphy.

 

23- این روزها دارم خوشنویسی/ خط یاد می گیرم.

I’m taking calligraphy lessons these days.


متفرقه  Miscellaneous


24- سرگرم من نجاری است.

My hobby is carpentry.

 

25- تعداد زیادی ابزار و دستگاه دارم.

I have quite a few tools and machines.

 

26- زیر زمین مان را  به کارگاهم تبدیل کرده ام.

I have converted our basement into my workshop.

 

27- انواع ارهّ ها و دریل ها را دارم.

I have various saws and drills.

 

28- در حال حاضر دارم یک جا کتابی و یک تختخواب دو طبقه برای بچه ها می سازم.

At present I’m building a bookcase and bunk –bed for the kids.

 

29- معمولا وسایل چوبی می سازم و کارهای تعمیراتی خانه را انجام می دهم.

I usually build pieces of furniture and do repair jobs around the house.

 

30- عاشق ورزشم. کلی ورزشکارم.

I love sports. I’m quite an athlete.

 

31- اغلب به باشگاه محلی می روم و در آنجا(پرورش اندام- تناسب اندام) کار می کنم.

I often go to the local health club and work out there.

 

32- شیفته شطرنجم.

I am crazy about chess. /I’m chess crazy.

 

 

33- من و دوستان نزدیکم اغلب دور هم جمع می شویم و شطرنج بازی می کنیم.

My close friends and I often get together and play chess.

 

34- چندین دست شطرنج دارم.

I have a variety of chess sets.

 

35- شطرنج سرگرم کننده است ولی وقت گیر نیز هست.

Chess is amusing but time- consuming as well.

 

36- شیفته فوتبالم. تمام مسابقات را از تلویزیون تماشا می کنم.

I’ m football crazy. I watch all the matches on TV.

 

37- من طرفدار پروپا قرص فوتبالم. بیشتر وقت آزادم را در استادیوم ها می گذارنم.

I am a football fan. I spend most of my free time in stadiums.

 

38- تمبر/ سکه جمع می کنم. کلکسیون خوبی دارم.

I collect stamps/coins. I have a nice collection.

 

39- سرگرمی ندارم. آنقدر گرفتارم که نمی توانم سرگرمی داشته باشم.

I don’t have a hobby. I’m too busy to have a hobby.

 

40- من در دو جا کار می کنم و هنگامیکه به خانه می رسم دیگر رمقی ندارم.

I work in two places and by the time I get home, I’m exhausted


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در خصوص پارچه ها از جمله انواع طرح پارچه ها، جنس پارچه ها و همچنین  نوع و رنگ پارچه ارائه شده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



1- نظرت راجع به این پیراهن ساده چیست؟

How do you like this plain shirt?


 

2- آن شطرنجی را ترجیح می دهم.

I’d prefer that checked one.


 

3- از آن پارچه چهار خانه خوشم می آید.

I like that plaid material.


 

4- از این بلوز گلدار خوشت می آید؟

Do you like this flowered blouse?


 

5- منظور پارچه ایست که نقطه یا دایره های کوچک رنگی دارد.

I like that polka-dot/ dotted fabric

.

 

6- منظور پارچه ایست که طرح های ظریف و کوچک دارد.

I want that print blouse.


 

7- از آن بلوز راه راه بیشتر خوشم می آید.

I like that striped blouse better.

 


8- این پارچه پشم خالص است.

This material is all wool.


 

9- میخواهم مقداری پارچه پرده ای بخرم.

I’m going to buy some curtain material.


 

10- این پارچه بشور و بپوش است.

This material is wash- and-wear.


 

11- این بلوز را نچلانید. بگذارید خودش خشک شود.

Don’t wring this blouse. Let it drip- dry.

 

12- این پارچه آب نمی رود.

This material doesn’t shrink.

 

13- این پارچه رنگ ثابت دارد/ رنگ پس نمی دهد.

This material is colorfast.


 

14- رنگ آن در اثر شستشو یا استفاده نمی رود.

Its color doesn’t run or fade with washing or wear.


 

15- این پارچه را در ماشین لباسشویی نیاندازید.

Don’t machine-wash this material.


 

16- این پارچه را در آب نیمگرم بشویید و از پودر لباسشویی ملایم استفاده کنید.

Wash this material in lukewarm water and use a mild detergent.



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد اجزاء داخلی خودرو از جمله صندلی، کمربند، شیشه ها، قفل، فرمان، پدال، آمپرها، کلیدهای داشبورد، بوق و . ارائه شده است.

برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.




1- صندلی ها واقعا راحتند.

The seats are really comfortable.

 

2- لطفا کمربند ایمنی را ببند.

Please buckle your seat belt.

 

3- تو دوزی چرم سیاه است.

The upholstery is black leather.

 

4- این دستگیره در شکسته است.

This door handle is broken.

 

5- این اتومبیل بالا بر شیشه ندارد.پنجره ها بطور اتوماتیک باز و بسته می شوند.


There are no window rollers (Am.) /window winders (Br.). The windows are opened and closed automatically.

 

6- می توانی لطفا پنجره را ببندی؟

Can you roll up/ close the window, please?

 

7- اشکالی ندارد پنجره را باز کنم؟

Do you mind if I roll down/open the window?

 

8- کلید اتومبیل روی سوئیچ(محل روشن کردن اتومبیل) است.

The car key is in the ignition switch.

 

9- این قفل(در) کار نمی کند.

This door lock doesn’t work.

 

10- بگذار آینه(بالای سر راننده) را تنظیم کنم.

Let me adjust the rearview mirror.

 

11- آینه بغل شکسته است.

The side mirror (Am.)/ wing mirror (Br.) is broken.

 

12- فرمان به راحتی می چرخد. فرمان هیدرولیک است.

The steering wheel turns freely. The steering system is hydraulic.

 

13- داشبورد محفظه جاداری دارد.

The dashboard has a large (glove) compartment.

 

14- پانل جلوی راننده ( محل نصب آمپرها ) طرح زیبایی دارد.

The instrument panel has a beautiful design.

 

15- تمام آمپرها(درجه ها) درست کار می کنند؟

Do all the gauges work properly?

 

16- سرعت سنج دور موتور را هم نشان می دهد.

The speedometer also indicates the RPM (Revolutions per Minute).

 

17- (عقربه) درجه بنزین روی پر است.

The gas gauge (Am.) petrol gauge (Br.) is on full.

 

18-(عقربه) درجه آب روی نرمال است.

The temperature gauge (needle) is on normal.

19- آمپر(فشار) روغن کجاست؟

Where’s the oil pressure gauge?

 

20- (این ماشین) آمپر روغن ندارد.یک چراغ زرد هست که هرگاه سطح روغن پایین برود روشن می شود.


There’s no gauge. There’s a yellow light that comes on when the level of oil goes down.

 

21- این دکمه/ دسته چراغ راهنماست.

This is the indicator switch (Br.) /turn signal lever (Am.).

 

22- و این هم بوق است.

And this is the horn.

 

23- بوق بزن.

Sound/ Beep/Blow your horn.

 

24- همه راننده ها بوق های خود را به صدا در آورده بودند.(منظور بوق زدن گوشخراش است.)

All the drivers were honking their horns.

 

25- این گاز دستی (ساسات) است.

This is the choke.

 

26- و این کلید هم برف پاک کن ها را به کار می اندازد.

And this knob operates the (windshield) wipers.

 

27- این کلید(باد بزن) بخاری را روشن می کند.

This switch turns on the heater (fan/blower).

 

28- این کلید چراغ های جلو را روشن می کند.

This switch turns on the headlights.

 

29- بزن نور پایین.(نور بالا) چشم راننده های روبرو را می زند.


Put on your low beam(s)./ Dip your high beam(s). It’s dazzling/blinding the oncoming drivers.

 

30- در مه همیشه از نور پایین استفاده کن.

Always use low beams in the fog.

 

31- این دسته دنده است.

This is the gearshift (Am.)/ gear-lever (Br.).

 

32- ترمز دستی در سمت چپ است.

The handbrake/ emergency brake is on the left.

 

33- پدال گاز کمی لق است.

The gas pedal (Am.) accelerator pedal (Br.) is a little loose.

 

34-لاستیک روی پدال ترمز کهنه است.

The pad on the brake is worn out.

 

35- این اتومبیل پدال کلاج ندارد.

This car doesn’t have a clutch pedal.



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد خوابیدن، مشکلات بی خوابی، بیدار شدن، انواع خواب ها، خواب دیدن، خر پف و سوالات مرتبط با خواب و بیداری ارائه شده است.



برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



 


1- معمولاً چه ساعتی بیداری می شوی؟

What time do you usually wake up?

 

2- آیا معمولاً جمعه ها دیرتر بلندی می شوی؟

Do you usually sleep late / sleep in / lie in on Fridays?

 

3- سحر خیزی؟

Are you an early bird?

 

4- برعکس من، من شب زنده دارم.

On the contrary, I am a night owl.

 

5- نه ، معمولاً دیر به رختخواب می روم، برای همین صبح دیر بلند می شوم.


No, I usually stay up late, so I get up late in the morning.

 

6- انگلیسی ها می گویند: زود خوابیدن و زود بیدار شدن باعث می شود انسان سالم، ثروتمند و عاقل شود.


The English say, Early to bed, early to rise, makes a man healthy, wealthy, and wise.’

 

7- یک مثل قدیمی می گوید، " سحر خیز باش تا کامروا باشی."

As the old saying goes,” the early bird catches the worm.”

 

8- معمولاً چه ساعتی به رختخواب می روی؟

What time do you usually go to bed?

 

9- معمولاً شب ها دیر می خوابم. فیلم های آخر شب را نگاه می کنم.

I usually go to bed late at night. I watch the late night movies.

 

10- هیچ گاه صبح ها خواب می مانی؟

Do you ever oversleep in the morning?

 

11- چون شب ها دیر می خوابم، بعضی مواقع خواب می مانم.

Since I go to bed late, I sometimes oversleep.

 

12- دیشب خوب خوابیدی ؟

Did you sleep well last night?

 

13- بله، تا صبح خواب سنگینی داشتم.

Yeah, I was fast / sound asleep till morning.

 

14- مادرم صبح بیدارم کرد.

My mother woke me up in the morning.

 

15- شما چطور؟

How about you?

 

16- دیشب خواب به چشمم نیامد. تمام شب بیدار بودم.

I could not sleep a wink last night. I was wide awake the whole night.

 

17- ساعت ها نتوانستم بخوابم.

I could not get to sleep for hours.

 

18- دیشب بی خوابی کشیدم.

I had a sleepless night.

 

19- شاید مشکل از بالش/ لحاف/ تشک بوده.

Maybe there was a problem with the pillow /duvet / mattress.

 

20- چرا قرص خواب نخوردی؟

Why didn’t you take a sleeping pill?

 

21- قرص خواب خوردم، اما فایده ای نداشت.

I did take a sleeping pill, but it didn’t help.

 

22- آیا مشکل بی خوابی داری؟

Are you suffering from insomnia?

23- بله، هرگز خواب عمیقی ندارم.

Yes, I never sleep deeply / soundly.

 

24- آیا خواب شما سبک/ سنگین است؟

Are you a light / heavy sleeper?

 

25- معمولاً سر کلاس چرت می زنم.

I usually take a nap in class.

 

26- معمولاً قبل از اینکه سر کار بروم، در خانه می خوابم.

I usually catch some z’s at home before I go to work.

 

27- آیا هرگز بعد از ناهار چرت می زنی؟

Do you ever take a siesta after lunch?

 

28- هرگز خر و پف می کنی؟

Do you ever snore?

 

29- توی خواب حرف می زنی؟

Do you ever murmur in sleep?

 

30- چرا دیشب زود به رختخواب رفتی؟

Why did you go to bed early last night?

 

31- شام خواب آلودم کرد.

The dinner made me sleepy / dozy / drowsy.

 

32- پای تلویزیون خواب رفتم.

I dozed off / nodded off / dropped off in front of the television.

 

33- دیشب خواب تو را دیدم.

I had a dream about you last night.

 

34- دیشب خواب واقعاً عجیبی دیدم.

I had a really weird dream la

 

35- دیشب یک کابوس دیدم. فیلم های ترسناک باعث می شوند خواب های بد ببینم.


I had a nightmare last night. Horror movies give me bad dream.

 

36- خواب دیدم دارم ازدواج می کنم.

I dreamt that I was getting married.

 

37- تعبیر خواب بلدی؟

Can you interpret the meaning of dreams?

 

38- ولش کن، فقط یک خواب بوده.

Come on, it was only a dream.

 

39- ولی رویا ممکن است روزی به حقیقت بپیوندد.

But dreams may come true some day.

 

40- همیشه خواب می بینم دارم از یک جایی می افتم.

I am always dreaming that I am falling from a place.

 

41- بیا مریم را از خواب بیدار کنیم.

Let’s wake Maryam up.

 

42- نه، بگذار بخوابد. دیشب خیلی خسته بود.

No, let her sleep on. She was so tired last night.

 

43- وقتی بچه بودم، مادرم برایم لالایی می خواند.

when I was a child, my mother sang a lullaby for me.

st night.


در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد شهرها، جمعیت، آب و هوای شهرها، مکان های دیدنی، امکانات و مشکلات شهری، حمل و نقل و مکالمات رایج در زندگی روزمره شهری ارائه شده است


برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



1- اهل کجای (کدام شهر) ایران هستی؟

Where are you from in Iran/ do you come from in Iran?

 

2- اهل پایتخت، تهران هستم.

I come from the capital city, Tehran.

 

3- در کدام قسمت کشور قرار دارد؟

Which part of the country is it in?

 

4- (تهران) در مرکز ایران تقریبادر نزدیکی دریای خزر واقع شده است.

It’s situated in the center of Iran quite close to the Caspian Sea.

 

5- جمعیت تهران چقدر است؟

What’s the population of Tehran?

 

6- شش میلیون نفر تخمین زده می شود.

It’s  estimated to be 6 million.

 

7- آب و هوای تهران چطور است؟

What’s the weather like in Tehran?

 

8- گرم و نسبتا خشک است.

It’s warm and rather dry.

 

9- زادگاهت چه نوع شهری است؟

What kind of city is your hometown?

 

10- شهر کشاورزی/ صنعتی/ بازرگانی است.

It’s a/an agricultural/ industrial/commercial city


 

11- این یک مرکز توریستی است. جاذبه های توریستی فراوانی دارد.

It’s a tourist center. It has quite a few tourist attractions.

 

12- چندین بنای تاریخی دارد.

It has several buildings of historical interest.

 

13- بندر است.

It’s a port/ seaport.

 

14- مرکز واردات و صادرات است.

It’s a center of import and export.

 

15- آیا در تهران جاهای تماشایی وجود دارد؟

Are there any places of interest in Tehran?

 

16- بله چندین مسجد، مقبره و کاخ هست.

Yes, there are several mosques, shrines and palaces.

 

17- آیا بنای یادبودی هست؟

Are there any monuments?

 

18- بله هست. می خواهید فردا به تماشای محل های جالب برویم؟

Yes there are. Shall we go sightseeing tomorrow?

 

19- زادگاهم به سرعت در حال گسترش است.

My hometown is expanding rapidly.

 

20- شهر من پر جمعیت و پر سر و صدا است.

My city is over- populated and noisy.

 

21- بعضی مردم دارند به شهرک های اطراف نقل مکان می کنند.

Some people are moving to the suburbs.

 

22- قبلا این همه فضای سبز نداشتیم.

We didn’t have so many landscaped grounds/ so much landscaping before.

 

 

23- در شهرتان چه امکاناتی وجود دارد؟

What facilities are there in your city?

 

24- آب لوله کشی، برق و گاز وجود دارد.

There’s running water/ mains water, electricity and gas.

 

25- سرویس اتوبوسرانی در شهر من خوبست.

The bus service in my city is good.

 

26- امکانات تفریحی عبارتند از: سینما، تئاتر و پارک.

The entertainment facilities are movie theaters (cinemas), Theaters and Parks.

 

27- پارک های بسیاری با زمین بازی برای کوکان وجود دارد.

There are quite a few parks with playgrounds for children.

 

28- امکانات فرهنگی عبارتند از: موزه ها، کتابخانه های عمومی و نمایشگاه های آثار هنری.

The cultural facilities are museums, Public libraries and art galleries.

 

29- امکانات ورزشی عبارتند از: استادیو ها، سالن های ورزش، زمین های فوتبال، زمین های والیبال، بسکتبال و تنیس و استخر های زمستانی و تابستانی.


The sports facilities are stadiums, gymnasiums, football fields, volleyball, basketball and tennis courts and indoor and outdoor swimming pools.

 

30- در مرکز شهر زندگی می کنی؟

Do you live downtown?

 

31- نه در یک شهر مسی زندگی می کنم ولی محل کارم در مرکز شهر است.

No, I live in a suburb, but I work downtown.

 

32- چطور سر کار می روی؟

How do you do to work?

 

33- با ماشین خودم می روم. من و همسایه دیوار به دیوارم به تناوب از ماشین مان استفاده می کنیم.( یک روز من و یک روز او ماشین مان را می بریم.)


I commute. My next door neighbor and I share rides.

 

 

34- افراد دیگر معمولاً چگونه سر کار می روند؟

How do the other people usually go to work?

 

35- اغلب آنها نیز مثل من با ماشین خودشان می روند.

Most of them are commuters, like me.

 

36- اتوبان ها راحت هستند و بنزین نیز خیلی گران نیست.

The highways are convenient and gasoline is not very expensive.


این زمان برای انجام کار یا روی دادن حالتی بکار می رود که از زمان گذشته شروع شده و به طور مستمر و پیوسته تا زمان حال ادامه داشته باشد.

کاربردهای این زمان عبارتند از:


1-برای بیان کاری که به طور مستمر انجام شده و تمام شده باشد اما آثار آن هنوز باقی باشد.


آن ها تمام شب را در حال انجام دادن تکالیفشان بوده اند.

They have been doing their homework the whole night.


2-بیان انجام کاری که در زمان گذشته شروع شده باشد و تا چند لحظه قبل از زمان حال به اتمام رسیده باشد اما نتیجه یا اثر آن کماکان تا زمان حال ادامه دارد.


لباس های او خیس هستند زیرا بیش از دو ساعت است که در حال شستن حیاط بوده است.

Her clothes are wet , because she has been washing the yard for more than two hours.


3-هنگامی که جمله با قیودی مانند when, since (از چه وقتی) و یا For how long (برای چه مدتی) شروع شده باشد ترجیحا از حال کامل استمراری استفاده می کنیم.


از چه زمانی او منتظر تو بوده است؟

Since when has she been waiting for you?


شما برای چه مدتی از آنفولانزا رنج برده اید؟

For how long have you been suffering from the flu?


4-زمان حال استمراری را میتوان با قیودی مانند (قید زمان + for the last) (قید زمان + for the past )(قید زمان + all) نیز به کار میرود.


پسر من تمام روز در حال مطالعه درس هایش بوده است.

My son has been studying his lessons all day.


طریقه ساختن جملات حال کامل استمراری به این صورت است:


فاعل+have/has+been +فعل اصلی + ing


او به مدت دو ساعت است که در حال تماشا کردن فیلم است.

He has been watching this film for tow hours.

طریقه سوالی و منفی کردن این زمان دقیقا مانند زمان حال کامل است یعنی با قرار دادن have یا has جمله را سوالی می کنیم و با قرار دادن کلمه not در جلوی have یا has جمله را منفی میکنیم.


به مدت یک ساعت است که در حال ناهار خوردن هستیم.

We have been eating lunch for one hour.

آیا مدت یک ساعت است که در حال ناهار خوردن هستید؟

Have  you  been  eating  lunch  for   one hour?

نهء ما مدت یک ساعت نیست که در حال ناهار خوردن هستیم.

No, we haven't. we haven't been eating lunch for one hour.


نکته:قیود since (از) و for (به مدت) هم برای حال کامل و هم برای حال کامل استمراری کاربرد دارند.


برای مدت زیادی  for a long time            تمام صبح all the morning           تمام روز all the day           تمام دو سال گذشته during the last two years


وقیودی مشابه آنها با زمان حال کامل استمراری به کار می روند.


نکته:معمولا سوالاتی که با how long (چه مدتی) شروع شوند زمان آنها حال کامل استمراری است.


چه مدتی است که منتظر من مانده اید؟

How long have you been waiting for me؟

نکته:افعالی که معمولا در جملات حال کامل استمراری از آنها استفاده می شود افعالی هستند که انجامشان وقت میبرد و به این جهت استمرار پیدا می کنند.افعالی نظیر:


کار کردن       work      ایستادن ءتحمل کردن   stand         نشستن    sit        درس دادن      teach         زندگی کردن        live       خوابیدن      sleep       خوردن      eat        منتظر
شدن    wait       مطالعه کردن     study

من برای بیست سال است که در اینجا زندگی کرده ام.
I have been living her for twenty year.

در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد وضعیت اجزاء خارجی یک خودرو از جمله، سپر، گلگیر، شیشه، باک بنزین، کاپوت، درها و صندوق عقب، چراغ ها و لوازم تزئینی و . ارائه شده است.




برای مشاهده این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید.



1- سپر جلو کمی کج است.

The front bumper is a little bent/ crooked.

 

2- این گلگیر فرو رفتگی دارد.

There’s a dent on this fender (Am.) Wing (Br.).

 

3- شیشه جلو ترک دارد.

The windshield (Am.) windscreen (Br.) is cracked.

 

4- سقف فرو رفتگی دارد.

The top/ roof of the car is dented.

 

5- منظور بخشی از سقف اتومبیل است که از شیشه ساخته شده  و می تواند ثابت یا متحرک باشد.

My new Mercedes has a nice sunroof.

 

6- این در پایین افتاده (تنظیم نیست) باید آنرا بکوبی تا بسته شود.

This door is a little out of /off kilter. You need to slam it to close it.

 

7- می تونی کاپوت رو بالا بزنی؟

Can you lift the hood (Am.)/ bonnet (Br.) please?

 

8- لاستیک یدکی توی صندوق عقب هست؟

Is the spare tire in the trunk (Am.)/boot (Br.).

 

9- لطفا در صندوق عقب را ببند.

Please close the trunk (lid/door).

 

10- باربند کمی شل است.

The roof-rack/luggage rack is a little loose.

 

11- زه دور تا دور بدنه قشنگ است.

The trim along the sides is nice.

 

12- این اتومبیل لوازم تزئینی فراوانی دارد.

This car has a lot of accessories.

 

13- چراغ های عقب را روشن گذاشته ای.

You’ve left the taillights (Am.) / rear lights (Br.) on.

 

14- یکی از چراغ های راهنما شکسته است.

One of the signal lights (Am.) / indicator lights (Br.) is broken.

 

15- یکی از چراغ های دنده عقب روشن نمی شود.

One of the back-up lights doesn’t come on/ turn on.

 

16- پلاک (اتومبیل) کمی شل است.

The license plate (Am.) /number plate (Br.) is a little loose.

 

17- نمی توانم در باک را قفل کنم


I can’t lock the gas tank door (Am.)/ petrol cap (Br.)

18- آنتن کجاست؟


Where’s the antenna (Am.)/ aerial (Br.)?

19- گلگیرهای اسپرت به ماشین میاد.


(منظور گلگیر لاستیکی است که زیر لبه گلگیر اصلی نصب می شود.)

These splash guards (Am.)/ mud flaps (Br.) look nice on the car.


             زمان حال کامل درمواردی به کار می رودکه:

  • عملی در گذشته نا مشخص شروع شده وتا زمان حال ادامه دارد.
  • عملی در گذشته نامشخص شروع شده تا زمان حال ادامه و امکان دارد تا رمان آینده باز هم تکرار شود.
  • عملی که در گذشته نامشخص انجام شده و اثرش تا زمان حال باقی است.
  • طریقه ساخت زمان حال کامل(ماضی نقلی) به این صورت است:
مفعول+قسمت سوم فعل یا (اسم مفعول)+have یا has +فاعل

من به او دو ساعت کمک کرده ام.                                                                                                                                                                                                                                                                                                  I have helped him for two hours

برای فاعلهای سوم شخص مفرد از قسمت سوم فعل +has استفاده میشود اما برای دیگر فاعل ها از قسمت سوم فعل +have استفاده می شود.

طریقه سوالی کردن و منفی کردن جملات حال کامل(ماضی نقلی):

برای سوالی کردن جملات حال کامل کافی است افعال کمکی have یا has را در ابتدای جمله یعنی قبل از فاعل قرار دهیم و یک  question mark (علامت سوال) در جلوی جمله قرار دهیم تا جمله فرم سوالی بگیرد و برای منفی کردن جملات حال کامل کافی است کلمه not را در جلوی have یا has قرار دهیم تا جمله منفی شود.

او با معلمش صحبت کرده است.
He has spoken to his teacher 
آیا او با معلمش صحبت کرده است؟
Has he spoken to his teacher؟
بله : او با معلمش صحبت کرده است.
Yes: he has spoken to his teacher.

نه: او با معلمش صحبت نکرده است.

No: he hasn't spoken to his teacher.


مثال برای عملی که در گذشته شروع شده وتا زمان حال ادامه دارد ودر زمان آینده هم تکرار می شود:


او برای مدت سه سال رمان های جالبی نوشته است.(هنوز هم می نویسد).


He has  written interesting novels for three years.

مثال برای عملی که در گذشته چندین بار تکرار شده است:


آنها این مقاله را چندین بار خوانده اند.


They have read this book several times.


مهمترین قیود تکرار برای این دسته از جملات حال کامل عبارتند از:


چندین بار  many times      دو بار twice       بارها و بارها       again and again    یک بار once       بارها و بارها over and over      چندین بار several time    سه بارthree times    


مثال برای عملی که در گذشته نامشخص انجام شده و اثرش در زمان حال باقی است.

کسی کیف پول مرا یده است.

Somebody has stolen my wallet. 

مهمترین کلمات و قیودی که با زمان حال کامل به کار می روند:


1-for: این کلمه طول و مدت زمان را بیان میکند.(period of time)


مدت ده سال است آنهارا ندیده ام.

I haven't seen them for 10 years.

2-since:این کلمه مبدا زمان را بیان میکند.(source of time)



من شما را از سال 1370 ندیده ام.

I haven't seen you 1370.


نکته:بعد از since می توان از یک جمله گذشته ساده نیز استفاده کرد.

من شما را از زمانی که به اینجا آمدید ءندیده ام.

I haven't seen you since you came here.

3-already: این کلمه به معنی (قبلا-قبل از موعد مقرر) است. این کلمه در زمان حال کامل به کار میرود و محل قرار گیری آن بین have یا has و قسمت سوم فعل می باشد.


او قبلا ناهارش را خورده است.

She has already eaten her lunch.

4-just: این کلمه به معنی (همین چند لحظه قبل ) می باشد. محل قرار گرفتن آن بین have یا has و قسمت سوم فعل می باشد.


من همین چند لحظه قبل تکالیفم را تمام کردم.


I have just finished my homework.

5-so far : این کلمه به معنی (تاکنون) است و در آخر جملات حال کامل که به کار می رود.کلماتی دیگر نظیر :up to now و until now هم دقیقا هم معنی so far هستند و در آخر جملات حال کامل به کار می روند.


من تا کنون خیلی نگران نبوده ام.

I haven't been very worried so far.

6-yet: این کلمه به معنی (هنوز ) است و در آخر جملات حال کامل که به صورت سوالی و منفی هستند به کار میرود.


او هنوز کارش را تمام نکرده است.

He hasn't finished his work yet.

نکته: میتوان کلمه yet را بعد از کلمه Not در جملات حال کامل منفی نیز به کار برد( به شرطی که جمله حالت مخفف نداشته باشد).


او هنوز کارش را تمام نکرده است.

He has not yet finished his work.


7-recently: این کلمه به معنای ( اخیرا به تازگی) است و محل قرار گرفتن آن در آخر جملات حال کامل است . لذا به جای آن از lately هم که دقیقا هم معنی آن است می توان استفاده کرد.


آیا خواهرت را به تازگی دیده ای؟

Have you seen your sister recently (lately)؟


8-never-ever : هر دوی این کلمات به معنی ( هرگزءتا به حال) هستند و ever در جملات سوالی و never در جملات منفی به کار می رود و جمله را منفی میکند و طبیعی است که دیگر نیازی به استفاده از not در جمله نداریم.محل قرار گیری این دو کلمه بین have یا has وقسمت فعل میباشد.


آیا تا به حال او را دیده اید؟

Have you ever seen her?

نه تا به حال او را ندیده ام.(هرگز)

No,I have never seen her.

نکته:بعضی مواقع ever را میتوان در جملات مثبت نیز مشاهده کرد.


این بهترین دست خطی است که من تا به حال نوشته ام.

This is the best handwriting that I have ever written.

کلمات دیگری که در زمان حال کامل به کار میروند اما استفاده از آن ها بسیار کم است عبارتند از:


از آن وقت since then          از آن وقت تا حالا    since ever since      از کی تا حالا since when 



نکته:کلمه before به معنی (قبلا) معادل کلمه already می باشد اما در آخر جملات حال کامل به کار میرود ( در صورتی که زمان جمله مبهم و نا مشخص باشد)


او قبلا به دوستش گفته است.

She has told to her friend before.



در این پست جملات ضروری و رایج انگلیسی در مورد اجزاء داخلی خودرو از جمله صندلی، کمربند، شیشه ها، قفل، فرمان، پدال، آمپرها، کلیدهای داشبورد، بوق و . ارائه شده است.





1- صندلی ها واقعا راحتند.

The seats are really comfortable.

 

2- لطفا کمربند ایمنی را ببند.

Please buckle your seat belt.

 

3- تو دوزی چرم سیاه است.

The upholstery is black leather.

 

4- این دستگیره در شکسته است.

This door handle is broken.

 

5- این اتومبیل بالا بر شیشه ندارد.پنجره ها بطور اتوماتیک باز و بسته می شوند.


There are no window rollers (Am.) /window winders (Br.). The windows are opened and closed automatically.

 

6- می توانی لطفا پنجره را ببندی؟

Can you roll up/ close the window, please?

 

7- اشکالی ندارد پنجره را باز کنم؟

Do you mind if I roll down/open the window?

 

8- کلید اتومبیل روی سوئیچ(محل روشن کردن اتومبیل) است.

The car key is in the ignition switch.

 

9- این قفل(در) کار نمی کند.

This door lock doesn’t work.

 

10- بگذار آینه(بالای سر راننده) را تنظیم کنم.

Let me adjust the rearview mirror.

 

11- آینه بغل شکسته است.

The side mirror (Am.)/ wing mirror (Br.) is broken.

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خيزش ملي در حمايت از کالاي ايراني Mark بازی حروف Melvin يادداشت‌هاي يک شهروندِ هزارهِ سوم پرسش مهر 98-99 نمونه انشاء با موضوعات مختلف Robin دانلود آهنگ عاشقانه